بینوایان به عنوان شاهکار  ویکتور هوگو تا کنون اجراهای مختلفی به صورت نمایش و فیلم در جهان داشته است . نمایش کمدی – موزیکال بینوایان  مدت 16 سال در امپریال تئاتر نیویورک اجرا شد.در جریان این مدت این نمایشنامه 6680 نوبت روی صحنه رفت .

کلودی-مایکل شونبرگ آهنگسازی این موزیکال را برعهده داشت و ترانه‌سرایی آن از آلین بوبلیل و جین-مارک ناتل بود.  در ژانویه ۲۰۱۰ ده هزارمین اجرای آن در وست اند در تئاتر ملکه روی صحنه رفت.

تام هوپر کارگردان بریتانیایی در سال ۲۰۱۲ اقتباسی موزیکال از این رمان را با بازیگری هیو جکمن به فیلم در آورد . شونبرگ بار دیگر موسیقی سحر انگیز خود را بر روی فیلم نهاد و ترانه‌های زیبای این اقتباس بی نقص برنده جوایز اسکار شد .

در این جا دو اجرای متفاوت از ترانه صندلی خالی روی میز خالی ساخته شونبرگ را با ترجمه متن اشعارارایه شده است . ترانه اول در آبریل ۲۰۱۱ توسط مدرسه تياتر Fayetteville-Manlius اجرا شده و ترانه دوم نسخه فیلم تام هوپر میباشد که توسط ادی ردمین اجرا شده است .

اجرای نسخه نمایش
اجرای نسخه سینمایی

اجرای نخست به صورت فایل صوتی

صندلی‌های خالی بر میزهای خالی
حال دوستان من مرده‌اند و رفته‌اند
اینجا از انقلاب صحبت کردند
اینجا بود که شعله را افروختند

اینجا آواز فردا سر دادند
و فردا هرگز نیامد
از یک میز در آن گوشه…

می‌توانستند تولد دوباره‌ی دنیا را ببینند
و با صداهایی طنین افکن به پا خاستند
!و حالا می‌توانم صدایشان را بشنوم
همان آواز‌هایی که سر دادند…
بدل به آخرین پیوند آنان شد
در این سنگرِ تک و تنها…
در سپیده دم

آه، دوستان من، دوستان من، مرا ببخشید…
که من زنده‌ام و شما رفته‌اید
ماتمی است که در بیان نمی‌گنجد
دردی است که رخت بر نمی‌بندد

چهره‌ی اشباح بر پنجره است
سایه‌ی اشباح بر کف خانه است
صندلی‌های خالی بر میزهای خالی
جایی که دوستانم دگر دیدار نخواهند کرد
آه، دوستان من، دوستان من، از من مپرسید…
که بهر چه چیز ایثار کردید
صندلی‌های خالی بر میزهای خالی
جایی که دوستانم دگر آواز…
سر نخواهند داد

There’s a grief that can’t be spoken,
There’s a pain goes on and on.
Empty chairs at empty tables,
Now my friends are dead and gone.

Here they talked of revolution,
Here it was they lit the flame,
Here they sang about tomorrow and tomorrow never came.

From the table in the corner,
They could see a world reborn,
And they rose with voices ringing,
And I can hear them now
The very words that they have sung
Became their last communion
On this lonely barricade, at dawn.

Oh my friends, my friends forgive me
That I live and you are gone
There’s a grief that can’t be spoken,
And there’s a pain goes on and on

Phantom faces at the window,
Phantom shadows on the floor,
Empty chairs at empty tables where my friends will meet no more.
Oh my friends, my friends don’t ask me
What your sacrifice was for
Empty chairs at empty tables
Where my friend will sing no more.

امتیاز به نوشته
امتیاز شما 9 آرا
8.3