- ماندهام که اسم یادداشت را چه بگذارم. «سینمای کانونی یا کانون سینما»؟، «طعم سینمای کانونی»؟، «سینما و کانون»؟، «کانون و سینما»؟، «پیشمقدمهای بر سینمای کانون یا کانون سینما»؟ و … . اما بهتر است که اسمش را بگذارم «پیشمقدمه». چرا که نوشتهام یک جور فهرست چندصفحهای است بر کتاب فرضی هزارصفحهای دربارهی چندوچون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
- شوخیای قدیمی است که به دکترهای اطفال میگویند: «بد نبود چهار کلاس بیشتر درس میخواندید و میتوانستید بزرگسالان را هم مداوا کنید.» این حکایت منطبق است بر آنچه ما دربارهی کودکان و نوجوانان (بچهها) میاندیشیم و آنها را جدی نمیگیریم. هرچند علم در این روزگار به ما آموخته است که جنین بشر را هم باید از رحم مادر رصد کرد و جدی گرفت؛ چه رسد به نوزاد و طفل و شیرخواره و مهدکودکی و پیشدبستانی و آمادگی و … تا مقطع دیپلم. در باور عمومی تا شخص به سن قانونی گرفتن گواهینامهی رانندگی نرسد، از اعضای اصلی جامعه بهحساب نمیآید و متفرقه و در حاشیه محسوب میشود.
- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خط بطلانی است بر این باور و نگاه تاریخی فسیلشدهی اعصار.
- کانون هم وسعت دارد (بیش از اقیانوس کبیر و اطلس و …) و هم عمق دارد و هم ارتفاع و عرض و ضخامت و بعد و اندازه و حجم و چگالی و … .
- کانون، در 1343، سر برآورد و روزگاران طی طریق کرد، تا امروز و در عصر رایانه که به این شکل WWW.KANOONPARVARESH.COM در دسترس است.
- از لانگشات به کانون مینگریم. با توضیحهای عمومی و مختصر برای معرفی اجمالی و پیشینهی تاریخیاش. سپس، در مدیومشات به بدنه و تشکیلات و ساختارش نگاهی گذرا میاندازیم و در انتها به کلوزآپ سینما در کانون، یعنی مقصد اصلی، میرسیم.
- ای کاش میشد سالشمار آنچه بر کانون گذشته را فهرست کرد. پیشنهاد این کار را میدهم به اهلش و به جوانان در آینده که بیایند و این شیوه را به مقصد برسانند. خاصیت این کار این است که وقایع اتفاقیهای که بر کانون گذشته و محصولاتی که از آنجا صادر شده (هر نوع محصولی اعم از کتاب یا فیلم یا …) را از پس هم به ردیف و نظم در اختیار آدم و مخاطب جویای اهل تحقیق و تفحص میگذارد.
- بررسی آکادمیک و مستند کانون به سه دوره تقسیم میشود:
دورهی اول: قبل از انقلاب که شرح تفصیلیاش در دو کتاب تاریخ سینمای ایران آقایان جمال امید و مسعود مهرابی آمده است.
دورهی دوم: بعد از انقلاب تا 1382 که علیرضا محمودی شرحش را در کتاب موزهی سینما نوشته است و انتشارات فارابی آن را به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد انقلاب منتشر کرده است.
دورهی سوم: از 1382 تا امروز که در گفتوگوی بلندی با علی میرزایی، در تابستان 1395، در نشریهی نگاه نو و در بیستمین نشست یکشنبههای انسانشناسی و فرهنگ، با عنوان «نگاهی به تاریخ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، در 11 اسفند 1392 و بالاخره در اندک اطلاعات ناچیز چندخطی دنیای مجازی شرح داده شده است.
- و فراموش نکردن پرسش و نکتهی اصلی دربارهی کار (خلق اثر هنری) کودکان و نوجوانان: کار برای کودکان و نوجوانان یا کار دربارهی کودکان و نوجوانان. مشکلی ازلی و ابدی که هیچگاه راهحل روشن و فراگیری برایش پیدا نشده است و تا به امروز هر کسی از ظن خود شد یار من!
10) کانون را مثل یک آدم فرض کنیم که شناسنامه دارد، متولد میشود، زندگی میکند، تشکیل خانواده میدهد و ازدواج و بچه و نوه و نتیجه و … پیدا میکند. اقتصاد و ارتزاقش مهم است. با افراد در ارتباط است. با مدیران و مسئولان و کارکنان و … و از خودش اثر بهجا میگذارد، ماحصلی دارد؛ شبیه کامپیوتر با ورودی، خروجی، پردازش و بالاخره خروجی و سختافزار و نرمافزار.
- کانون در یک کلمه مشابه وزارتخانهای است. با همان عظمت و با هدف و انگيزه و کارکرد.
- برای توضیح کانون آن را باید به زیرمجموعههایی تبدیل کرد و آنها را برشمرد.
- کانون شناسنامه دارد. هویت دارد. هویت کانون تشکیل شده است از: اساسنامه، مقررات و آییننامهها، اهداف، ساختار، تشکیلات اداری، شخصیت حقوقی و … که همهی اینها در قبل و بعد از انقلاب تعریف و معین شده است. در قبل از انقلاب، کانون سازمانی ناسودبر (غیرانتفاعی) بود و در بعد از انقلاب، نهادی دولتی شد وابسته به وزارت آموزشوپرورش.
- کانون در طول بیش از نیم قرن (1343 تا 1395) که از عمرش میگذرد، در مکانهای گوناگونی اسکان داشته و امروز مرکز کانون در خیابان حجاب تهران است.
- همیشه و در طول همهی این سالها، گرایشی وجود داشته که کانون به «سیاست» روز چسبندگی پیدا کند. کانون همواره و همیشه کوشیده (خودجوش) که ضد سیاست نباشد، بلکه (حتیالمقدور و تا حد توان) غیرسیاسی باشد و در انجام این دکترین، کم و بیش، موفق بوده است. کانون فقط و فقط سر در کار خود داشته و دلمشغول و ذهنمشغول بچهها بوده است.
- هر اهل نظر و تحقیقی که جویای عملکرد کانون باشد، به یک نکتهی مهم و حیرتانگیز برخورد میکند. اینکه کانون چهکار نکرده است. کانون، در چارچوب وظایفش و در محدودهی گلیمش، پایش را در بندبند و میلیمتر به میلیمتر آن دراز کرده است. پیشنهاد میکنیم که به سیاههای از آنچه کانون، در نیم قرن حیاتش تا به امروز، در آن زمینه کاری انجام داده است، نگاهی بیندازیم:
کتاب، کتابداری، کتابخوانی، راهاندازی کتابخانه، ادبیات، شعر، قصهخوانی، قصهنویسی، ترجمه، کتابخانهی سیار، فرهنگ عامه، سخنرانی، آموزش، بزرگداشت، اعزام دانشجو، تمرکززدایی (توجه به شهرستان، روستا، عشایر، و …)، نشستهای تخصصی، پژوهش، ارتباط با سازمانهای مشابه در جهان، مراوده با دانشگاه و مراکز علمی، شطرنج، نقاشی، پیکرتراشی، هنرهای تجسمی، خطاطی، موسیقی، صفحه، کنسرت، نمایش، فیلم و سینما، فیلمنامهنویسی، پخش فیلم، فیلم کوتاه، مستند، عروسکی، انیمیشن، آرشیو فیلم، پوستر، موزهی سینما، سینمای کودک، احداث سالن سینما، نمایش فیلم سیار و نمایش فیلم در مکانهای گوناگون (زندان، پارک، آسایشگاه معلولان و کارخانهها)، برگزاری جشنوارههای متعدد، نقد و تحلیل فیلم، اهدای جوایز فرهنگی و هنری و … .
- آدمهای جوراجور روشنفکر اهل ادب و هنر در مسیر زمان گذرشان به کانون افتاده است. نگاهی به اسامی شماری از این افراد ما را به کانون نزدیکتر میکند:
احمدرضا احمدی، سیروس طاهباز، غلامرضا امامی، محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد)، محمود دولتآبادی، پرویز کلانتری، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، مجید درخشانی، محمدعلی سپانلو، احمد شاملو، محمود اعتمادزاده (بهآذین)، مهرداد بهار، کامبیز روشروان، مجید نفیسی، مجید انتظامی، محمدرضا شجریان، بیژن مفید، هوشنگ ابتهاج، نیکزاد نجومی، منوچهر آتشی، فریدون شهبازیان، نادر نادرپور، جعفر والی، جواد مجابی، اردشیر روحانی، احمد پژمان، پری زنگنه، سیمین قدیری، مرضیه برومند، بهروز غریبپور، صدیق تعریف، رضا بابک، هوشنگ کامکار، سوسن فرخنیا، سوسن تسلیمی، فیروز شیروانلو، توران میرهادی، نوشآفرین انصاری، ثمین باغچهبان، غلامحسین ساعدی، سیاوش کسرایی، منوچهر نیستانی، محمود کیانوش، عباس یمینی شریف، پروین دولتآبادی، صمد بهرنگی، محمد قاضی، لیلی گلستان، داریوش آشوری، احمد خواجهنصیرطوسی، بهمن دادخواه، کمال خرازی، علیرضا زرین، مهدی ارگانی، سید امیرحسین احمدیان، محمد طلوع، مهدی حجت، حمید دهقانپور، محسن چینیفروشان، سید مهدی شجاعی، محمدابراهیم سلطانیفر، سید مجید میرمیران، محمدرضا کریمی صارمی، عیسی ملکمحمودی، ایرج کریمی، مهدی فرود گاهی، سعید توکلیان، امیر لطفیان، حمیدرضا لطفیان، نورا حقپرست، علی شیدفر، محمد حمیدیمقدم، حسین آقاکریمی و بالاخره شهید رجایی و شهید باهنر.
- با نگاهی ساده در لابهلای انبوه انباری از محصولها و عملکرد کانون، دو کالا (کتاب و سینما) سریع رخ مینماید و خودش را از بقيه سوا میکند و جدا میایستد، برای بیشتر دیده شدن و بهتر محک خوردن و بالاخره میرود در صف نوبت برای تحلیل شدن. کتاب و سینما؛ کدام اول و کدام دوم؟ کدام ارجح است و مخاطب هر کدام کیست و چیست؟ برای تشخیص اولويتبندی، عقل و منطق و انصاف و تجربه و … حکم میکند که راه بیفتیم و بزنیم به کوچه و برویم لای مردم و در کوی و برزن و شهر به شهر و محله به محله و آدم به آدم پرسوجو کنیم. جواب خواهیم گرفت که سینمای کانون، بهرغم مردمی بودن سینما، برای خواص است. سینمای کانون و کانون سینما را خواص و علاقهمندان به فیلم و سینما و دانشجویان و عدهی معدودی از سینماروهای حرفهای میشناسند و جدی میگیرند. مردم کوچه و بازار به سینمای عادی و بدنه میروند؛ اما اندکاند کسانی که به تقسیمبندیهای پشت فیلمها و نظام تهیهی فیلم و سینما توجه میکنند. مردم عادی ممکن است فیلمی از کانون را بروند و ببینند و دوست بدارند و حتی چند نوبت هم بروند؛ اما از اینکه کانون تهیهکننده و مالک فیلم است، بیاطلاعاند. سینما و کانون و کانون و سینما راه خود را میروند و هرکدام حکایت دیگری دارند. اما اکثر قاطبهی اهالی این سرزمین، وقتی دربارهی کتاب کودک صحبت میکنیم، نام کانون برایشان غریبه نیست. همهی بچههای این سرزمین بهنوعی و بهشکلی با کتابهایی از کانون در برههای از زمان دمخور بودهاند و برای نمونه و بهطور میانگین هر بچه لااقل یک کتاب از محصولات کانون را خوانده و یا با آن سروکله زده است. در نتیجه تا آنجا که دربارهی کانون صحبت میکنیم «کتاب متعلق به عوام است و سینما متعلق به خواص.» کانون در این شناخت و باور عمومی نقش کلیدی دارد. کانون این مهم را در دستور کار خود قرار داده که باید از فرهنگ شفاهی به فرهنگ کتبی گذر کرد. قصههای مادربزرگ و ننه جان برات بگه و لالاییها که در فرهنگ عامه جا دارد، همیشه و همواره در طول تاریخ این سرزمین سینه به سینه نقل شده است. حال کانون بخش مهمی از انرژی خود را وقف این مهم میکند که این گنجینهی شفاهی مدفونشده در سینهها را بیرون کشد و به دست حروفچین و مطبعه بسپارد. گذر از حافظه و یاد و خاطره به کتاب و کتابخانه؛ و این است که کتاب کانون نزد عوام برد و کارکرد بیشتری دارد.
توفیق عملکرد کانون درزمینهی کتاب در آمار زیر پیدا است:
تعداد 850 مرکز فرهنگی شامل کتابخانهی شهری و روستایی و عشایری
تعداد 140 عنوان کتاب
تعداد سه ملیون شمارگان در هر سال
تعداد 1500 مرکز فرهنگی در روستاها
تا سال 1357، بیش از 29 کتابخانهی ثابت و ده کتابخانهی سیار در تهران گشوده شده که بیش از دههزار عضو و رویهمرفته بیش از سه میلیون مراجع داشته است.
و نمونه ای از فعالیت کانون در یک استان:
کانون فعالیت خود را در استان گیلان با بنای هشت کتابخانهی شهری آغاز کرد. کتابخانههای کانون در شهرهای رشت، لاهیجان، بندر انزلی، غازیان، رودبار، فومن، صومعهسرا، کتالم، سادات شهر، لشت نشاء، آستانه اشرفیه، کوچصفهان و آستارا گشوده شد.
- اگر سینمای کانون نبود، آیا سینمای ایران پوست میانداخت؟ آیا موج نو ظهور میکرد؟ آیا «سینمای دیگر» در کنار سینمای بدنه بهوجود میآمد؟ آیا سینماگرانی تازهنفس خلق میشدند؟ آیا تجربههای نو و جدیدی انجام میشد؟ آیا راه به جشنوارههای جهانی پیدا میکردیم؟ آیا پدیدهای چون کیارستمی و مقلدها و شاگردانش موجودیت مییافت؟ آیا بچهها که در مرکز سرمایهگذاری آینده هستند، جولانگاهی مییافتند؟ و آیا اصلا سینمای ایران آیندهای میداشت و بهحساب میآمد؟
تردید جدی وجود دارد. سینمای کانون یکی از چند عامل و خود بهنوعی سکاندار سینمای مدرن ایران است که از نیمهی دوم دههی چهل شکل گرفت، «سینمایی دیگر».
دوشنبه 9 آبان 1345 ساعت 8 بعد از ظهر، نخستین فستيوال بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در تالار فارابی وزارت فرهنگ و هنر افتتاح شد و از سهشنبه دهم آبان تا پنجشنبه نوزدهم آبان، فیلمهای انتخابی در دو سینمای دیاموند و مهتاب به نمایش درآمد. پس از نمایش 54 فیلم در بخش رسمی، در روز آخر، برندگان فستيوال معرفی شدند که در بین آنها برندهای از ایران نبود. تا برگزاری چهارمین دورهی جشنواره (فستيوال) در آبان 1348، هنوز هیچ فیلم ایرانی درزمینهی کودک و نوجوان برای نمایش در جشنواره تولید نشده بود. به همین دلیل و با توجه به توسعه فعالیت های کانون، فیروز شیروانلو (یکی از مؤسسان کانون) از عباس کیارستمی دعوت کرد تا مرکز سینمایی کانون را با هدف تولید فیلمهای ویژهی کودکان و نوجوانان راهاندازی کند. سرمایهی اولیهی ایجاد مرکز سینمایی کانون از محل درآمد نمایشهای سیرک مسکو در تهران و آبادان فراهم و در زمستان 1348، تولید سینمایی در کانون آغاز شد. از بخشهای مهم مرکز سینمایی کانون، واحد تهیهی فیلمهای آموزشی است که کیارستمی مسئوليت ادارهی آن را بر عهده میگیرد. در پنجمین دورهی جشنوارهی فیلمهای کودکان و نوجوانان، در آبان 1349، هفت فیلم از تولیدهای کانون آمادهی نمایش بود. دو انیمیشن آقای هیولا و سوءتفاهم از فرشید مثقالی، دو انیمیشن گرفتار و وزنهبردار از آراپیک باغداساریان، و فیلمهای نان و کوچه از عباس کیارستمی، عمو سبیلو از بهرام بیضایی و بد بده از محمدرضا اصلانی.
اصطلاح «سینمای کانونی» آرامآرام و از همینجا و از همین هفت فیلم آغاز میشود. همیشه و همواره تاریخ سینمای ایران از نداشتن نظام استودیویی و یک جور کارخانهی تولیدی سینمایی رنج کشیده است و خلاء صنعت و نگاه صنعتی محسوس بوده است. کانون در اندازهی خودش این کمبود را جبران کرده است.
کانون در آغاز راه با ایجاد یک اتاق فرمان و تهیهی آپارات نمایش 35 میلیمتری و میز تدوین (هر دو دستساز)، امکانات اولیه و لازم برای انجام کارهای فنی زیر نظر هرایر آتشکار و احمد عسگری را فراهم کرد. بعد از مدتی، مرکز سینمایی کانون دارای واحدهای زیر بود:
استودیوی صدابرداری، تدوین، نمایش، بخش فیلمبرداری، آتلیههای تهیهی فیلمهای نقاشی متحرک (محیط کار شخصیتهایی مانند نفیسه ریاحی، نورالدين زرینکلک، علیاکبر صادقی، پرویز نادری و فرشید مثقالی)، اتاق موسیقی، بخش دوبلاژ و صدابرداری، انبار مرکز سینمایی، آرشیو فیلمهای مرکز سینمایی و بخش تهیهی فیلمهای آموزشی.
حال نگاهی بیندازیم به کسانی که در دهههای گذشته و در سالهای آغازین شکلگیری سینمای کانون در آنجا فیلم ساختند:
ناصر تقوایی، ابراهیم حقیقی، عباس کیارستمی، آیدین آغداشلو، کوروش افشارپناه، مسعود کیمیایی، فریدون معزیمقدم، ابراهیم وحیدزاده، محمدرضا اصلانی، عبدالله غیابی، ناصر زراعتی، محمدجواد کهنمویی، ابراهیم فروزش، مرتضی ممیز، اسفندیار منفردزاده، امیر نادری، بهرام بیضایی، ارسلان ساسانی، جعفر مدرسصادقی، فرشید مثقالی، آراپیک باغداساریان، سهراب شهیدثالث، نورالدين زرینکلک، علیاکبر صادقی، پرویز نادری، حسن تهرانی، ذکریا هاشمی، نفیسه ریاحی، نادر ابراهیمی، رضا علامهزاده، فرهاد شیبانی، شاپور قریب، حسن بنیهاشمی، احمد اسبقی، مهوش تهرانی، محمد فیجانی، نازنین سبحان سربندی، وجیهالله فردمقدم، حسین جهانشاهی، کیومرث پوراحمد، نعمت حقیقی، داوود روستایی، ابوالفضل رازانی، مهرداد فخیمی و … .
در این سالها و در چند دههی اخیر نیز این افراد برای سینمای کانون فیلم ساختهاند:
مظفر و رامین شیدایی، ناهید شمسدوست، سودابه آگاه، عبدالله ضیایی، محسن تقوایی، مجید مجیدی، حسن خراسانی، اژدر دلداده، فتحالله اویسی، محمدرضا عابدی، لیلا میرهادی، رضا حیدرنژاد، حسین محجوب، خاچیک آکوپیان، محمدحسین معصومی، فرخنده ترابی، ناصر و مهدی هاشمی، بهرام جواهری، حسن آقاکریمی، عبدالله علیمراد، عبدالرحمن شلیلیان، سید علیرضا گلپایگانی، پرویز کلانتری طالقانی، ایرج کریمی، محمد مقدم، سید فرهاد حسینی، مهدی پریزاد، حسین صدری، مهرداد نعیمیان، جبار وزیری، محمدعلی سلیمانزاده، بیژن میرباقری، تهمینه سرباززاده، محمدرضا مقدسیان، بهروز غریبپور، علیرضا امیریفر، مرتضی احمدی، سینا صادقیان، مصطفی کیپور، پروین تجوید، هادی یقینلو ، سیروس حسنپور، احمد عربانی، علی اصغرزاده، آسیه افضل، محمد صائمین، محمدعلی ستونزاده یزدی، داریوش مهرجویی، حمید خیرالدین، محمدرضا شریفی، مسعود جعفریجوزانی، عزیزالله حمیدنژاد، محمدرضا رحمانی، علی رسولی، فاطمه گودرزی، بهزاد فرهت، علی وزیریان، فرشید شفیعی و … .
با نگاه دقیق به این فهرستها نکتههای چشمگیری ردیابی میشود تا سینمای کانون را بهتر بشناسیم. آدمهای برجستهی موج نو در کانون فیلم ساختهاند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا کیمیایی و نادری و مهرجویی. تقوایی بعد از بیضایی فیلم ساخته که این با معنی است. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالیکه تقوایی دههی چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کار بلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفهای از مدخل کانون عبور میکند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم میسازند و مهرجویی ششهفت سال بعد وارد کانون میشود. وضعیت شروع تقوایی متفاوت است؛ یک شروع، اما شروعی متفاوت. بدهبستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان مییابد. هر کدام به اعتبار دیگری میافزاید و همینطور که موج نو راه و رسم خود را میرود، کانون هم جر نمیزند و در خط سینمای دیگر باقی میماند. در این فهرستها به نامهای مهجور در عالم فیلم و سینما برمیخوریم؛ میبینیم که فیلمسازانی هستند که در طول زندگی یک نوبت فیلم ساختهاند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینهی طبعآزمایی افرادی که دوست داشتهاند، بهغیر از حرفهی خودشان، فیلم بسازند نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایهگذاری روی جوانان و نامهای ناآشنا نیز دیده میشود. برای تازه شدن یاد و خاطرهی سینمای کانون مروری میکنیم به فیلمهای معروف و برجستهی همه این سالها:
نان و کوچه (عباس کیارستمی)
عمو سبیلو (بهرام بیضایی)
بد بده (محمدرضا اصلانی)
رهایی (ناصر تقوایی)
قصه درخت هلو (حسن تهرانی)
پری (ذکریا هاشمی)
سیاه و سفید (سهراب شهیدثالث)
سفر (بهرام بیضایی)
من چقدر میدانم (نفیسه ریاحی)
ما از راه دیگری میرویم (نادر ابراهیمی)
یک نقطه سبز (مرتضی ممیز)
استقلال (پرویز نادری)
اگر … (ارسلان ساسانی)
زنگ تفریح (عباس کیارستمی)
دار (رضا علامهزاده)
ساز دهنی (امیر نادری)
تجربه (عباس کیارستمی)
شهری دیگر (فرهاد شیبانی)
هرگز (اسفندیار منفرد زاده)
گردش در یک روز خوش آفتابی (حسن بنیهاشمی)
مسافر (عباس کیارستمی)
پسر شرقی (مسعود کیمیایی)
دنیای دیوانه دیوانه دیوانه (نورالدين زرینکلک)
دو راه حل برای یک مسئله (عباس کیارستمی)
در کتابخانه (فریدون معزیمقدم)
رنگها (عباس کیارستمی)
منم میتونم (عباس کیارستمی)
هفتتیرهای چوبی (شاپور قریب)
آرم یازدهمین فستيوال بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان (مهوش تهرانی)
مجموعه «بیائیدها» (ابراهیم وحیدزاده)
لباسی برای عروسی (عباس کیارستمی)
مزاحم (وجیهالله فردمقدم)
خطاطی (آیدین آغداشلو)
دایره (سودابه آگاه)
راه حل یک (عباس کیارستمی)
زنگ اول زنگ دوم (کیومرث پوراحمد)
سکه (نعمت حقیقی)
سهم ما از خورشید (محمد جواد کهنمویی)
کاشی کاری (آیدین آغداشلو)
بزرگداشت معلم (عباس کیارستمی)
تعمیرکاران وسائل الکتریکی (ابوالفضل رازانی)
رفتگر (ناصر زراعتی)
مکانیک (عبدالله غیابی)
زال و سیمرغ (علی اکبر صادقی)
از جهات مختلف (فرشید مثقالی)
راهی به همسايه، آرم جشنوارهی 78 اوبرهاوزن (نورالدين زرینکلک)
هفت شهر (علیاکبر صادقی)
ثروت (محمدجواد کهنمویی)
انتظار (امیر نادری)
شهر خاکستری (فرشید مثقالی)
گلباران (علی اکبر صادقی)
مقدمهای بر کتابداری (محمدجواد کهنمویی)
وزنهبردار (آراپیک باغداساریان)
رنگین کمان (نفیسه ریاحی)
مرد و ابر (پرویز نادری)
سه ماه تعطیلی (شاپور قریب)
قاضی (کیومرث پوراحمد)
بهداشت دندان (عباس کیارستمی)
راننده (ناصر زراعتی)
سهشنبه آخر (فتح الله اویسی)
مرد و پروانه (خاچیک آکوپیان)
هنگ نوجوانان (حسن آقاکریمی)
آزادی آمریکایی (پرویز کلانتری طالقانی)
انهدام اسکلهی نفتی البکر عراق (کار گروهی)
به ترتیب قد (کیومرث پوراحمد)
پنج روز مقاومت در آبادان (کار گروهی)
قالی (نازنین سبحان سربندی)
کودک و استثمار (محمدرضا اصلانی)
کورهپزخانه (محمدرضا مقدسیان)
یک قطره خون، یک قطره نفت (فرشید مثقالی)
تبر (احمد عربانی)
چشم تنگ دنیا دار (نورالدين زرینکلک)
همسرایان (عباس کیارستمی)
اولیها (عباس کیارستمی)
با ترتیب یا بدون ترتيب (عباس کیارستمی)
جرس (محمدعلی ستونزاده یزدی)
دونده (امیر نادری)
نادر میتواند (کوروش افشارپناه)
نگاه (ابراهیم فروزش)
همشهری (عباس کیارستمی)
با من حرف بزن (مسعود جعفریجوزانی)
درسی برای گنجشک کوچولو (محمدرضا عابدی)
دوران کودکی (محمدحسین معصومی)
زنگ درس (ایرج کریمی)
کاغذ و تا (عبدالله علیمراد)
خودم، من خودم (ابراهیم فروزش)
لحظهها (ایرج کریمی)
خانهی دوست کجاست؟ (عباس کیارستمی)
باشو غریبه کوچک (بهرام بیضایی)
کودک و کبوتر (مصطفی کی پور)
درس اول (حسن آقا کریمی)
کلوزآپ آپ، نمای نزدیک (عباس کیارستمی)
مدرسهای که میرفتیم (داریوش مهرجویی)
مشق شب (عباس کیارستمی)
همنشين (علی اصغر زاده)
آنسوی مرزها، آوارگان عراقی (ابراهیم فروزش)
چه فرقی میکنه (نفیسه ریاحی)
لی لی لی لی حوضک (وجیهالله فردمقدم)
آخرین آبادی (مجید مجیدی)
آینهی خیال (لیلا میرهادی)
زندگی و دیگر هیچ (عباس کیارستمی)
خمره (ابراهیم فروزش)
خر و پف (جبار وزیری)
سلامت مایه نشاط است (فرخنده ترابی)
فاختهی تنها (پروین تجوید)
همسایهی آبی (آسیه افضل)
بچههای آسمان (مجید مجیدی)
قلهی دنیا (عزیزالله حمیدنژاد)
گلدان و پنجره (محمدرضا رحمانی)
احمد باید بپرسد (اژدر دلداده)
از آب و کتاب (رضا حیدرنژاد)
بالهای سپید (ناصر و مهدی هاشمی)
مداد قرمز و کلاغ سیاه (هادی یقینلو)
هنر فرش (محمدرضا شریفی)
آرزوی کودکانه (علی رسولی)
رؤیای سبز (حسین محجوب)
گل، پروانه، خورشید (بهرام جواهری)
بچههای نفت (ابراهیم فروزش)
نامهی نانوشته (بیژن میرباقری)
قطار کودکی (سیروس حسنپور)
کشاورز و گاو (فاطمه گودرزی)
باز باران (علی وزیریان)
یک بار دیگر (تهمینه سرباززاده)
کارآگاه 2 (بهروز غریبپور)
تماشا (ابراهیم حقیقی)
- با مطالعهی فهرستهای فوق ملاحظاتی مهم قابل بررسی است:
متاسفانه از 1382 به بعد آماری در دست نیست.
- و اما عباس کیارستمی؛ توجه به یک نکته بسیار مهم و ضروری است و به قول اهل رایانه و کامپیوتر فایلها را باید از هم جدا و سوا نگهداشت. یعنی نقد و نظر و بررسی و آنالیز و غور و … . کیارستمی را از «پدیده» بودنش باید متفاوت و جدا دید. حق نقد برای همیشهی تاریخ و از ازل تا ابد محفوط و محترم است و این توضیح ضروری است که سینمای کانون و کانون سینما (هر دو به یک معنی) یعنی کیارستمی و تمام و نقطه و پایان. کیارستمی یعنی آغاز کانون، وسط کانون، آخر کانون و همهی کانون و زیروبم کانون و مکتب سینمایی کانونی و فراز و فرود کانون؛ یعنی «تعریف» کانون. بدون کیارستمی سینمای کانون یعنی هیچ و دیگر هیچ. اگر در نام کیارستمی یک پیشوند و یا پسوند در نوشتهها و گفتهها و محفلها و جشنوارهها، همواره و همیشه، از قلم افتاده کانون است. جفای بزرگی است که اتصال کیارستمی و کانون را نادیده بگیریم. کیارستمی پدر و بزرگ و معلم و استاد و آدم اصلی و کلیدی و … سینمای کانون بوده و هست و خواهد بود، تا آیندهی بسیار دور.
- و اما یادداشتهای آخر و سعی در بهیاد آوردن از قلمافتادهها. در اواخر 1349، نیروی تازهای به جمع یاران مرکز سینمایی اضافه شد. ابراهیم فروزش که از دانشکدهی هنرهای دراماتیک فارغالتحصيل شده بود، ابتدا درجایگاه کارمند و سپس، درجایگاه مسئول مرکز سینمایی، با شیوهای آرام، محتاط و درعینحال دقیق، تشکیلات مرکز سینمایی کانون را توسعه داد. ابراهیم فروزش از باوفاترینها و بادوامترینهاست. او مجموعهای از ترینهای خوب و مثبت را در سینمای کانون داشته است.
- پرویز دوایی فرمولی خوب و عملی برای حل معضل «دربارهی کودک و یا برای کودک» پیدا و پیشنهاد کرده است. او معتقد است که خود کودکان باید عملاً وارد کارزار ساخت و تولید فیلم و سینما شوند. بدیهی است آدم چیزی را که خودش بسازد، مصرف هم خواهد کرد. راه حلی که اجرا شد و جواب هم داد. محمدعلی طالبی، همایون اسعدیان و محمدرضا علیقلی ازجمله نوجوانانی بودند که در کتابخانههای کانون جذب این فعالیت شدند. آنان، پس از انقلاب، به فعالیت حرفهای در سینمای ایران مشغول شدند. از این رو خیلیها معتقد بودند که کانون در واقع مرکز فیلمسازی آماتور است.
- یونسکو که از مجامع معتبر فرهنگی جهان است که با کانون در ارتباط متقابل بوده است.
- کانون دارای بانک اطلاعات است.
- کانون دارای چهار حوزه معاونت بود که هر کدام چندین مدیریت در زیرمجموعه خود داشت:
معاونت تولید:
الف. مدیریت امور انتشارات ؛ ب. مدیریت امور سرگرمی های سازنده ؛ ج. مدیریت امور سینمایی؛ د. مدیریت امور نمایش و نمایش عروسکی
- مدیریت امور سینمایی کانون در مجموعه معاونت تولید نه واحد دارد:
- انیمیشن
- عروسکی
- کات اوت (برش کاغذی)
- مستند
- نیمه بلند
- لند
- استودیو صدا
- تولید نوار
- آرشیو سینمایی
- در ساختار اداری کانون مجمع هم گنجانده شده است.
- نکوداشت
کانون، از 4 تا 7 بهمن 1378، مراسم نکوداشت بزرگی برای مجید مجیدی برگزار کرد. در نکوداشت این فیلمساز کلیه آثارش در مقام بازیگر و کارگردان، در مدت سه روز، در مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری کانون به نمایش درآمد. در کنار آن نمایشگاهی از پوسترها و عکسهای آثار مجیدی برپا شد. کتابی دربارهی زندگی و آثار مجیدی با عنوان باران نیز انتشار یافت. در روز پایانی طی مراسمی با حضور مدیر عامل کانون رسماً از مجیدی بهدلیل ساخت آثاری با کیفیت چشمگیر درزمینه کودکان و نوجوانان تقدیر شد.
- در 1354، مرکز تجربیات نقاشی متحرک پایهگذاری شد که سیزده شاگرد از بین دو هزار شرکتکننده پذیرفته شدند. دورهی کلاسها هجدهماهه بود.
- کانون آرشیوی بزرگ دارد از فیلمهای تولیدی خود و فیلمهای خوب دیگر کشورها.
- روند فعالیتهای سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پس از انقلاب، را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
دورهی اول: استقرار
دورهی دوم: گسترش
دورهی سوم: روشهای جدید
- سالن سینمای کانون، جنب ساختمان اصلی کانون در خیابان انتفاضه (خالد اسلامبولی) تهران، اولین و بزرگترین سالن سینمای کانون بهشمار میآید. این سالن با 344 صندلی، در تاریخ 26 تیر 1369، آغاز بهکار کرد.
- دفتر کانون پخش زیر نظر مدیریت روابط عمومی کانون از اسفند 1380 با پخش فیلم بچههای نفت (ابراهیم فروزش) فعالیت خود را درزمینهی پخش فیلمهای سینمایی ایرانی و خارجی آغاز کرد.
- ترکیدگی لوله در زیرزمین ساختمان کانون، در تابستان 1377، باعث تخریب برخی از آثار اصل تصویرسازی کتابهای موجود در انبار شد. به همين دليل، در 1378، مجمع عمومی کانون با پیشنهاد راهاندازی موزهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهران موافقت کرد. فاز اول موزهی کانون در بخشی از مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری کودکان و نوجوانان با حضور وزیر آموزش و پرورش، در 2 مهر 1379، افتتاح شد. موزهی کانون شامل دو بخش نمایشگاه فصلی و دائمی است. اهداف برپایی کانون، نگهداری و ارائهی آثار کانون برای مخاطبان گروههای سنی گوناگون و آشنایی هرچه بیشتر کودکان و نوجوانان و هنرمندان، اولیای تربیتی و دانشجویان با فعالیتهای کانون عنوان شده است.
- گردونه تصویر و فیلم استریپ دو سرگرمی سینمایی کانون است که در فروشگاههایش بهفروش میرسد.
37 . کتابهای سینمایی منتشرشده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان:
1363 گزارش فستيوال زاگرب ایرج کریمی
1366 دونده امیر نادری و بهروز غریبپور
1368 خانه دوست کجاست؟ عباس کیارستمی
1377 رؤیاهای بیداری مهدی فرودگاهی
1378 باران (نکوداشت) زیر نظر محمدرضا کریمی صارمی و امیر لطفیان
1379 بیداری رؤیاها سعید توکلیان
1380 فکر، فردا، فیلم مهدی فرودگاهی
1381 یکی کم است نورا حقپرست
کوه جواهر نورا حقپرست
از 1381 به بعد اطلاعات مهم و قابل اطمینانی در دست نیست. در مورد قبل از انقلاب هم به موردی بر نخوردیم.
- ازقلمافتادهها را بر ما ببخشید. بضاعت ما تا همین حد بود. اما مطمئن باشید حداکثر کوششمان را کردهایم که گزارش معقولی از کانون پیشکش کنیم. بدیهی است نقصانها را که تذکر دهید، در آینده لحاظ میکنیم.
- و بالاخره، برای مطالعه بیشتر شما را به مراجع زیر دعوت میکنیم:
نشریات تخصصی سینما
مجله فیلم
کتاب تاریخ سینما مسعود مهرابی
کتاب تاریخ سینما جمال امید
کارهای غلام حیدری
کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان علیرضا محمودی
و کتابها و مقالات دیگران (از قلم افتادهها و فراموششدهها – آلزایمر)