لیزنا، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: خیلی لذت دارد وقتی چیزی را انتظار نداری و وقتی مییابیش و میخوانیش خیلی به تو حال خوشی میبخشد. در فرصت کوتاهی که به دست آوردم ، در آخرین لحظه، از قفسه آخرین شماره مجله آنگاه را که مدتها بود مترصد خواندنش بودم برداشتم تا با خود به اتاق انتظار پزشک ببرم که بنا به تجربه قبلی قرار بود نزدیک دو ساعت آنجا باشم و می خواستم سر خود را با آن گرم کنم که گذشت ساعات کمتر شود و البته که مطلبی هم که مدتی دنبال وقت خواندنش بودم را بخوانم، لیکن داستان به درازا کشید و از مطب هم که برگشتم ادامه دادم و حتی نیمی از فردای نیمه تعطیل مرا هم به خود اختصاص داد تا همه مقالات آن را از ابتدا تا انتها بخوانم. موضوع: “کرانههای عامهپسندی“.
قبلا دو بار به این حوزه سرک کشیدیم و در سخن هفتهها در این حوزه مطلب نوشتیم ، یکبار با یادداشت آقای امیریخواه و یک بارهم با یادداشت حقیر در ۱۳ اسفند ۱۳۹۷ “غافل که صبح فردا آید مرا چه بر سر: درباره فضای مجازی، عامه مردم و کتابداران” ولی این شماره، آنگاه، دقیقا ۲۴۰ صفحه به عامه پسندی اختصاص داده است. عمانطور که قبلا هم بارها نوشتهام، من از کتابدارانی بودم که در کتابخانه های عمومی که با آنها کار میکردم و یا کتابداران را آموزش میدادم، بر آثار عامه پسند تاکید جدی داشتم و دارم. این را هم همین اول عرض کنم که بر برخی آثار تاکید بیشتری داشتم، ولی نه از روی سانسور و حذف، بلکه بر حسب توصیه، برخی آثار عامه پسند را ترجیح می دادم و توصیه بیشتر میکردم، چون تجربه به من گفته بود که این آثار در عادت به مطالعه بسیار موثر هستند و می توانند در افراد، ابتدا عادت به خواندن را ایجاد کنند و پس از آن، کنجکاویهای طبیعی دنبال آن، آنها را به خواندن مطالب اندکی سنگینتر سوق دهند.
و در همان یادداشت ۱۳ اسفند نوشتم: در حوزه کتابخانه، کتابداری، و خواندن، از “آثار عامهپسند” به عنوان یک ” گونه” اجتماعی، هنری، ادبی صحبت میشود، میگوئیم ادبیات عامه پسند، موسیقی عامهپسند، هنر عامه پسند، فیلم و سینمای عامه پسند، لیکن قضاوت ارزشی درباره آنها نمیکنیم. اگر دقت کنید، وقتی این مشکل پیش میآید که عامهپسند را مترادف مبتذل بشناسیم. حتی باید عامه پسند را با فرهنگ عامه تفاوت قائل شویم که ادبیات عامه و هنر عامه یا همان فولکلور با این گونه آثار متفاوت است. اثر عامه پسند اثری است که عامه مردم به آن اقبال نشان می دهند، هر چند که ممکن است از نگاه باسوادان فرهنگی جامعه آثار سبکتر وسطحیتری باشند (و نه از نگاه مهندسان و دانشمندان و پزشکان که اغلبشان جز حرفه خودشان در سایر مسایل فرهنگی جامعه تقریبا عامه تلقی می شوند و بسیار دوستان پزشک و مهندس عزیز خودم سریالهای ترکی را دنبال میکنند). و همانطور که در بالا و در نوشته های قبلی خود نوشتهام، برای من و از نگاه حرفهای کتابدارانه، آثار عامهپسند ارزش زیاد و تاثیر زیاد در عادت به مطالعه دارند . باید به درستی و با شناخت ترویج شوند، گرچه، عامه، هیچوقت در انتظار تصمیم گیری روشنفکران از هر نوع لیبرال و چپ و سبز و دموکرات مسیحی و …. ننشسته که برایشان تصمیم بگیرند و کتاب خودشان را میخرند و میخوانند و فیلم خودشان را می روند و میبینند و اتفاقا باید بگویم دسترسیشان به بازارهای سیاه خیلی بیشتر و راحتتر است، چون کمتر از روشنفکران با خودشان تعارف دارند.
از “آنگاه“ میگفتم که تا اینجا خیلی خوب جلو آمده و امیدوارم مساله گرانی افسار گسیختهی کاغذ، بر انتشار آن تاثیر منفی نگذارد. وقتی این شماره را شروع کردم و یادداشت سردبیر را خواندم، بسیار همنوایی با خودم در آن دیدم (ببخشید که هر کسی از نگاه خودش مسایل را قضاوت میکند و اینجا هم شاخص اول “خودم“ بود) و ورق زدم و با مقاله اول، مقاله خوب دکتر پاینده ادامه دادم و تا صفحه ۲۴۰ را یکسره و در یک شبانه روز تمام کردم. مجله آنگاه که تا کنون ۸ شماره آن منتشر شده، هر شماره به یک موضوع اختصاص دارد که خیلی دوست داشتم بیشتر شماره های آن را تک تک معرفی کنم، که هیچوقت فرصت دست نداد، به ویژه شمارهای که به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت، که برای رشته ما بسیار مهم است. به ویژه برای کتابداران حوزه کتابخانههای کودک و آموزشگاهی. لیکن چون در مقوله عامه پسندی قبلا نوشته بودیم، و بحثهایی هم پیرامون آن نوشته ها شده، بود، فکر کردم که دست کم در مورد این شماره کوتاهی نکرده و آن را به دوستان معرفی کنم. چرا که کتابداران، به ویژه آن بخش از کتابداران که با عامه مردم رو در رو هستند، حتما باید امرعامه و ساحت عامه پسندی را بشناسند و توصیه می کنم، مقاله های این شماره را از دست ندهید.
آرش تنهایی سردبیر، نوشته خود را با این پاراگراف شروع می کند: “معانی متعددی در برابر “عامه پسندی” در فرهنگهای لغت نوشتهاند، اما آنچه در فرهنگ عمید آمده شاید به نگاه ما نزدیکتر باشد؛ آنجا که عامه پسندی را ویژگی آنچه همگان میپسندند؛ مقبول عام و مقبول عامه” معنا میکند. از دیرباز، در مجامع روشنفکری، برخی به غلط، عامه پسندی را مترادف با ابتذال قلمداد کردهاند، طوری که به عقیدهی آنان هر اندیشه، یا محصول فرهنگی، که عموم مردم از آن استقبال کنند و آن را بپذیرند، مستحق دریافت صفتهای سخیف و مبتذل و بی ارزش است. این در حالیست که عامه پسندی شاخص طبقهبندی و توصیف پدیدهها است و تفاوت دارد با ابتذال که برآیند نوعی قضاوت اخلاقی است“.
آرش تنهایی در ادامه به علت پرداختن به عامه پسندی می پردازد و اولین مقاله این شماره گفتگوی هادی آقاجانزاده است با حسین پاینده، استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبایی و در مقدمه مقاله نوشتهاند “گشودن این شماره با پاسخهای پاینده به پرسشهای آنگاه، در حکم روشی برای مواجهه با مجموعه مطالبی است که گرچه در رویکرد و نحوهی پرداخت، تفاوتهای گاه فاحشی با یکدیگر دارند، اما در یک نکته کلی با یکدیگر به اشتراک میرسند و آن جدی گرفتن فرهنگ عامه و عامه پسند به عنوان منبع مهم در شکل دهی به حوزهی عمومی و سیاسی است”.
در این شمارهی “آنگاه”، با عامه پسندی در همه حوزه های فرهنگ و شاید سیاست آشنا میشوید. مطلب بیشتر نظری حسین پاینده با عنوان کرانههای عامه پسندی گشودن در به موضوع عامه پسندی است و پس از آن هر مقاله به عامه پسندی دریک حوزه خاص میپردازد. مقاومت فرهنگی مد یا ضرورت بحثی در عامه پسندی هنر های تجسمی نوشته شهروز نظری، است که آشنایان با هنرهای تجسمی حتما از آن لذت خواهند برد. مشخصهای از عامه پسندی را که شهروز نظری در یکی از پینوشتهای مقاله به دست داده است، و بسیار برای من مصداقهای بسیار به خاطر میآورد را برایتان مینویسم: عامه پسندی فاقد هرگونه ارزشیابی خود شناسانه است. بدین معنا که محصول عامه پسند، یا مصرف کننده آن نسبت به عضویت در یک جمعیت کثیر هیچگونه آگاهی مشخصی ندارد. در نتیجه عناصر ارزشی، هنجاری، و حتی ناهنجار عامهای را که به آن تعلق دارد، نمیشناسد و میل هم به چنین شناختی در او (عامه) شکل نمیگیرد. در واقع مبنای عامیت در همین بیمیلی است.
در “ما فرزندان ایرانیم : از تکثر ناسیونالیسم مشروطه، تا دگر ستیزی ناسیونالیسم عامه پسند“، لیلا پاپلی یزدی، به ناسیونالیسم و عامه پسندی و پوپولیسم میپردازد. دامن زدن دولتها در مقاطعی به ناسیونالیسم برای بهرهبرداریهای سیاسی بخشهایی از این مقاله را به خود اختصاص داده است. موضوعی که جای بحث بسیار دارد با مصداقهای بسیار در دورههای پهلوی اول (که دکتر مهرداد بهار در آثار ارزشمندش بارها به آن اشاره کرده است) و پهلوی دوم که از همان آریامهرش بخوان حدیث مفصل؛ و نگاه سیاست پیشگان ده سال اخیر به مقوله ناسیونالیسم و پوپولیسم در برخوردهای انتخاباتی برخی کاندیداها که میشود در فرصتهای بعدی به آن پرداخت.
مقاله “ایستادن میان دو سنگ آسیاب ادغام و انزوا: نخبه گرایی و نقد عامه پسندی در گفتگو با مراد فرهادپور“ که حتما طرفداران خاص خود را دارد با این جمله شروع میشود: “ما در زمانهای زندگی می کنیم که تفکیک امر عامهپسند از غیر آن دشوار تر شده است. فضای مجازی، تکثیر مظاهر و پدیدههای عامه پسند را آسانتر ساخته و سلبریتیها، یک شبه، سر بر میآورند و با اعتمادی باور نکردنی، حتی مدعی کنشگری سیاسی و اجتماعی میشوند.” و در جایی دیگر میگوید: “اما کافی است در زمان و مکان مناسب باشی تا بدون ذرهای استعداد به ستاره تبدیل شوی. گره خوردن این موضوع با سرمایه بارز است و نه تنها به ستاره شدن میانجامد، که به نوعی هم ارث و میراث میشود.” خواندن پرسشهای “آنگاه“ و پاسخهای فرهادپور را به همه خوانندگان توصیه می کنم.
مقاله “از کارت ویزیت تا سلفی: عکاسی و مساله هویت یابی“ نوشته زانیار بلوری به عکاسی و عامه پسندی اشاره دارد و به عکاسی سلفی اشارههای خوبی دارد که خواندنی است:”عکسهای سلفی گرفته میشوند تا به نمایش درآیند. در نمایش سلفی به دیگران است که ساز و کار هویت بخشی در آن به نتیجه میرسد. بدون نگاه دیگری، بدون تایید دیگری، موجودیت سلفی و هویت شخصی در لایهای از ابهام است”.
شاید مقاله بعدی را که مزین به تصویر طراحی شده محمد علی فردین هنر پیشه فیلمهای عامه پسند قبل از انقلاب است توجه شما را بیشتر جلب کند. از اینجا شما با چند مقاله در باره سینمای عامه پسند مواجه می شوید (سه مقاله پشت سر هم و دو یا سه مقاله هم در ادامه مقالات) که با توجه به گسترش وسیع این رسانه بین مردم، شاید حتی بیش از این هم می توانست درباره آن مطلب تهیه کرد. مقاله سینمایی اول با عنوان “کسی که مثل هیچکس نیست: درباره سلطان قلبها که در سینمای ایران یک اتفاق نه چندان ساده بود” نوشته فاتح صهبا، به زندگی این نماد سینمای عامه پسند (یا سینمای آبگوشتی) می پردازد که به نوعی شکل گیری سینمای فردینی در ایران را با مرور زندگی محمد علی فردین، با دقت به رشته تحریر درآورده است. در حوزه سینمای عامه پسند، گفتگویی با محمد متوسلانی، هنر پیشه و کارگردان تحصیلکرده در غرب سینمای ایران مقاله بعدی“آانگاه“ شماره ۸ است، با عنوان “پیچیدگیهای سازش با مخاطب : گفتگو با محمد متوسلانی درباره اوج و فرودهای سینمای عامهپسند قبل از انقلاب ” نوشته علی بختیاری . به نظر من متوسلانی باتوجه به تجربه و تحصیلات خوبش گزینه بسیار خوبی برای این بحث بود و بسیاردرست انتخاب شده است. مقاله سینمایی سوم با عنوان “بالا بلندتر از هر بلند بالایی : باز خوانی شمایل فردین از خلال فیلمهایش ” نوید پور محمد رضا باز هم به سینمای عامه پسند و نماد آن فردین میپردازد.
“آنگاه“، آنگاه، عامه پسندی و تئاتر را با مقاله”صندلی را کنار پنجره بگذاریم و به صف طویل سالنها نگاه کنیم: عامه پسندی، به بهای خصوصی سازی تئاتر ” نوشته علی امیر ریاحی ادامه میدهد. نویسنده به تالارهای خصوصی تئاتر و شکستن محدودیت چند سالن تئاتر رسمی (پیش از آن فقط تالار وحدت و تئاتر شهر و یکی دو تالار دیگر امکان اجرا به هنرمندان این رشته از هنر میدادند که کار بر جوانان بسیار سخت شده بود تا اجراهای خود را به صحنه ببرند)، برای اجرای تئاترها پرداخته و اما و اگرهایی را مطرح کرده است: “روزی دوستی میپزسید چرا اینقدر در شهر گالری زیاد شده است؟ واقعیت این است که فقط گالریها زیاد نشدهاند، امروز سالنهای تئاتر و سینما و در کل تمام صحنهها و مجالهای ارائهی اثار هنری زیاد شدهاند و دلیلش هم احتمالا میل زیاد به خلق، خلاقیت و هنرمند شدن است …… “
شیرین کریمی مقاله بعدی را با موضوع سریال شهرزاد و بررسی عناصر عامه پسندی در آن ادامه می دهد، عنوان این مقاله “مرغ آمین داستان مردمش را ناتمام گذاشت: سریال شهرزاد : از اسطوره تا اعتدال” است.
موسیقی عامه پسند موضوع گفتگوی رضا صمیم با استاد ساسان فاطمی است با عنوان” از روزهای رادیو تا فترت لس آنجلس“. از ساسان فاطمی در قسمتی از این نوشته چنین میخوانیم: “…. موسیقیهایی که خود من خیلی دوست دارم، در فلش ماشینم هست، بین سیدی هایم پیدا میشود، دائما هم گوش میدهم و برایم جزو موسیقیهای لذت بخش و بسیار زیبا و تاثیرگذار هستند. اما همیشه موسیقی مردم پسند را با مساله رسانه، اقتصاد بازار، پول، تجارت و تولید انبوه مواجه دیدم و همیشه به نظرم رسید و هنوز هم هست که این موسیقی از موسیقیهای دیگر بیشتر در معرض این خطر است که موسیقی بد بسازد”.
شعر و عامه پسندی را در گفتگوی شهیار قنبری با حسن عصاران با عنوان “امان از شهر بی شاعر: گفتگو با شهیار قنبری و گریز مداومش از عامه پسندی” از گفتگوهای خوب دیگر این شماره “آنگاه“ است که توصیه میکنم آن را بخوانید. به این جمله دقت کنید:” در نگاه کلی آن اتفاقاتی که در مورد ترانههای دههی پنجاه ما رخ داد، ثمره آن اتفاقی است که در دهه شصت میلادی در جهان رخ داده بود. در آن دوره هنر ما بالاخره به جهان وصل شد و نسیمی از آن هم به ما رسید… ” ادامه را خودتان بخوانید و ببینیدموافقید؟
نقد و بررسی نظرات ناقد مشهور سینمای عامه پسند، دکتر هوشنگ کاوسی نوشته آران جاویدانی و اعظم محمدی مطلب بعدی است. قلم صریح و تند دکتر کاوسی در مورد فیلمهای بد (از نگاه ایشان) به خوبی در این مقاله نمایان است:” فیلمسازان اگر فیلم بد میسازند نه به دلیل ضوابط سانسور و نه به دلیل اینکه عامه مردم فیلم مبتذل می پسندند، صرفا به خاطر این است که نمی توانند بهتر از این بسازند. از کوزه همان برون تراود که در اوست. اینها سرمقالهی بیهودهی یک روزنامه را نمی توانند درست بخوانند، آن وقت انتظار دارید فیلم خوب بسازند؟ “
دوستان تحریریه، وقتی همه یادداشت معرفی “آنگاه” شماره ۸ مرا دیدند، فرمودندکه مانند همیشه طولانی شده و بهتر است قبل از اینکه خوانندگان نوشته را به کناری پرت کنند، آن را جمع کنم. خیلی دوست داشتم که همه یادداشتم را در همین قسمت سخن هفته تقدیم کنم، لیکن با توجه به اینکه با دکتر کاوسی تازه به نیمه مطالب خوب این شماره “آنگاه“ رسیدهام، در اینجا سایر مقاله ها را فقط به عنوان و مولف بسنده می کنم و در آیندهی نزدیک بحث در هر یک از حوزههای عامه پسندی را که عزیزان مایل بودند، ادامه خواهیم داد، به ویژه دو مقاله در مقاله های زیر به ادبیات عامه پسند میپردازد که شاید برای کتابداران خوندنش با اهمیتتر باشد. این هم باقی مقالهها:
شما بیشعور نیستید: درباره دلایل اقبال عامه به کتاب بیشعوری خاویر کرمنت نوشته زهرا ملوکی (ادبیات و عامه پسندی).
توفیقات گلآقایی: گفتگوی هادی حیدری با احمد عربانی (در حوزه طنز و کاریکاتور و اقبال عامه)
فرنگی پسندی: گوبلن در اتاق نشیمن ایرانیان نوشته بابک رفیعی علوی (مدهای اجتماعی و عامه پسندی)
شریعتی کجا ایستاده است: عامه پسندی علی شریعتی در گفتگو با سوسن شریعتی. مصاحبه کننده کبوتر ارشدی
بدنهای عامه پسند، زبان بیان حقایق نوشته آرش حسن پور
از نیما تا دیگران: گزارشی درباره مجموعه شعر زمان نوشته فرزانه قبادی
کلنجار دائم با خط قرمز: سینمای عامه پسند بعداز انقلاب در گفتگوی با هوشنگ گلمکانی مصاحبه کننده حمیدرضا ششجوانی
“تا که بشه اوشین شروع“ نوشته شرمین نادری
همه پسند یا عامه پسند: جدال عامه پسندی و هنر در پوسترهای سینمایی نوشته بهارک محمودی (گرافیک (پوستهای سردر سینماها) و پسند عامه)
اعجوبه پاورقی نویسی: ارونقی کرمانی از کاغذ تا سلولوئید، نوشته بختیاری (ادبیات و عامه پسندی)
محبوبیت سیال تکرار : روایت عماد از پدر، مصاحبه حسین گنجی (سیاست و عامه مردم)
عمرانی، ابراهیم. «کرانه های عامه پسندی: معرفی مقالهها و گفتگوهای شماره ۸ مجله آنگاه». سخن هفته لیزنا، شماره ۴۵۲، ۳ تیر ۱۳۹۸