حدود نیمقرن پیش، ویترین مغازههای فروش آثار هنری در چهارباغ اصفهان بهنوعی نقش گالری را برای شهر بازی میکردند. این سبک مغازهها امروز به تعداد بسیار زیاد، در میدان نقشجهان و کوچههای اطراف آن، همچنان به نمایش و فروش آثار هنری ازجمله نقاشیهای آبرنگ منظره و ابنیه و نگارگریهای سبک اصفهان مشغولاند. اما اواخر دورهی پهلوی، ویترین آتلیههای یِرواند نهاپتیان و سُمباتدِر-کیورغیان، دو استاد بنام نقاشی آبرنگ در راستهی چهارباغ عباسی اصفهان، برای برخی از نوجوانان خوشذوقی که امروز در زمرهی اساتید نقاشی و نگارگری شهر هستند، حکم نمایشگاههایی را داشته که با دیدن آثار آنها به هنر و نقاشی علاقهمند شدهاند؛ یعنی همان نقشی که نقاشیهای دیوارهای کاخ چهلستون و کاخ هشتبهشت و دیگر بناهای عصر صفوی ایفا میکردند.
پیشگامان گالریداری
تا پیش از انقلاب، در حقیقت هیچ فضای مشخص نمایشگاهی بهعنوان گالری در اصفهان وجود نداشته است. در اواخر دورهی پهلوی انجمن فرهنگی ایران و امریکا، در خیابان عباسآباد، و انجمن فرهنگی ایران و انگلیس، در خیابان اردیبهشت، فضایی برای فعالیتهای فرهنگی و هنری ازجمله برگزاری نمایشگاه ایجاد کرده بود. در این مقطع رضا شادزی، معمار و نقاش، نیز چند مرتبه در دفتر معماریاش، در خیابان انقلاب، آثار نقاشی خود و دیگر دوستانش را بهطور خصوصی به نمایش درآورده بود.
تقریباً همزمان با وقوع انقلاب ایران، «هشتبهشت» اولین گالری اصفهان در خیابان استانداری، نزدیک میدان نقشجهان، تأسیس میشود. مؤسس گالری، سلیمان ساسون، کارشناس ارشد معماری است که در دههی چهل در دانشگاه تهران تحصیل کرده. ساسون، تحت تأثیر فضای روشنفکری تحولات پایتخت و گالریهای تازهتأسیس آن، انگیزهی لازم برای گشایش نخستین گالری مدرن اصفهان را مییابد. پروانهی تأسیس گالری با عنوان «فروش و نمایش تابلوهای هنری» از اتاق اصناف وقت، در نیمهی سال 1357، صادر میشود. اگرچه مشغلهی ساسون بهعنوان معمار و نقاش فرصتی برای فعالیت مستمر در گالری نگذاشت، اما آماده نبودن بستر شهر در عرضهی آثار هنری مدرن را میتوان از علل اصلی تداوم نیافتن فعالیت این گالری دانست. او پس از برگزاری تعداد معدودی نمایشگاه، گالری را به دفتر کار و نمایش آثار شخصی خود محدود کرد که تا امروز بر همین معیار تداوم یافته است.

نشان نگارخانه هشت بهشت
مصادف با رکود کشور و مشکلات خاص جنگ تحمیلی، دانشگاه هنر اصفهان (پردیس دانشگاه هنر تهران) در سال 1362 بازگشایی میشود. دانشگاه دالانی را در ساختمان داوید، در محلهی سنگتراشها، برای نمایش آثار دانشجویان خود طراحی میکند که گاه افراد علاقهمند نیز از این نمایشگاهها بازدید میکردند. آن روزها دیدن آثار هنرمندان فقط به آتلیههای خصوصیشان محدود میشد. دفتر مصطفی عمرانی، فارغالتحصیل معماری دانشگاه تهران، در ابتدای خیابان فیض، یکی از آنها بود. او در آتلیهی خود که پاتوق هنرمندان بود، آثار خود و دیگر هنرمندان ازجمله داوود زندیان و مجید عقیلی (خواهرزادهی مهندس شادزی) را به نمایش گذاشته بود. یکی از اعضای این پاتوقها نیز رضا عقیلی، فارغالتحصیل معماری داخلی از دانشکده هنرهای تزیینی تهران، بود که تحت تأثیر همین فضا، در سال 1367، «گالری خانهی ایران» را در خیابان فیض تأسیس میکند. زندهیاد عقیلی که در زمینهی نقاشی و مجسمهسازی تجاربی داشت، رؤیای تأسیس مرکزی فرهنگی و هنری را در سر میپرورانده است. او علیرغم همهی تلاشش در زمینهی نمایش آثار تجسمی و برگزاری گردهمایی و جلسههای نقد هنر و ادبیات با بزرگان شهر، سرانجام -بهزعم خود- به دلیل آشنایی نداشتن با بازار هنر و وجود نگاه سنتگرای مردم اصفهان نسبت به هنر، نتوانست بیش از سه سال چراغ این گالری را روشن نگه دارد.

نشان گالری خانه ایران
به فاصلهی یک سال پس از تأسیس گالری خانهی ایران، مرتضی بخردی که همانند همکلاسی دانشگاهش، رضا عقیلی، تحت تأثیر فضای پایتخت قرار گرفته بود، «گالری کلاسیک» را در 1368 در کنار مادی نیاصرم در خیابان چهارباغ عباسی تأسیس میکند. گرد هم آوردن اهل قلم و میزبانی برخی جلسههای انجمن ادبی جُنگ اصفهان با حضور اشخاصی چون رحیم اخوت و زندهیادان هوشنگ گلشیری و احمد میرعلایی ازجملهی فعالیتهای جنبی گالری بوده است. درنهایت گالری کلاسیک نیز در سالهای آخر فعالیتش، پس از انتقال به مجتمع فرهنگی و هنری فرشچیان، در 1390، پس از 22 سال فعالیت در مقام پرسابقهترین گالری خصوصی اصفهان تا به امروز، به حیات خود خاتمه داد. افتتاحیههای جمعهها صبح در گالری کلاسیک، اتفاقی نو برای بخشی از طبقهی نخبهی جامعه بوده و موجب ایجاد تعامل بین افراد با گرایشهای گوناگون فکری و هنری میشده است.

نشان گالری کلاسیک
در حدود سال 1371، حمیدرضا صالحی مازندرانی، فارغالتحصیل رشتهی نقاشی دانشگاه تهران، «گالری نوین» را، در خیابان نظر غربی، با هدف نمایش آثار نقاشان و هنرمندان معاصر ایران و ایجاد فرصت برای دیدن آثار هنرمندان جوان پیشروی اصفهان افتتاح میکند. گالری نوین توانست با رویکردی صرفاً مدرن و متفاوت از گالری کلاسیک، علاوه بر نمایش آثار فارغالتحصیلان اصفهانی تمرکز اصلیاش را بر نمایش آثار نقاشان معاصر پایتخت ازجمله جواد حمیدی، فرشید ملکی، سعید شهلاپور، همایون سلیمی، مهدی حسینی، یعقوب عمامهپیچ، شهلا حسینی، نصرتاللّه مسلمیان، شیرین اتحادیه و حسن سلطانی قرار دهد؛ و به محل بحثوجدلهای مخاطبان دربارهی گرایشهای جدید هنری بدل شود. گالری در سال 1374 و به قول مؤسس آن به دلیل حمایت نکردن جامعهی هنری از آن تعطیل میشود.
تقریباً همزمان با گشایش گالری نوین و مدتی بعد از فوت یسایی شاجانیان (1366)، نقاش ارمنی، همسر او «گالری شاجانیان» را، در خیابان خواجه پطروس خاقانی، میگشاید و تمرکز خود را بیشتر بر نمایش و فروش آثار کلاسیک و آبرنگ میگذارد. این گالری، پس از حدود چهار سال، با یک جابهجایی مکانی تعطیل میشود. در سال 1377، گالری دیگری با نام «نصر» افتتاح میشود. این گالری را سوسن نصر که خود نقاش بود با رویکرد هنر مدرن، در خیابان مرداویج، میگشاید که آن نیز به فاصلهی چند سال تعطیل میشود.
اکبر میخک، نقاشی که در ایتالیا تحصیل کرده است و تجربهی تأسیس گالری در ایتالیا را نیز داشته، پس از بازگشت به ایران، گالری «نگاه» مشهور به «آرت گالری» را در سال 1375، در خیابان آمادگاه، تأسیس میکند. این گالری را میتوان آخرین گالری از نسل اول گالریداران اصفهان دانست. او رویکردی آوانگارد در پیش میگیرد و اتفاقاتی را رقم میزند که تا پیش از آن در شهر دیده نشده بود. دعوت از هنرمندان معاصر اروپایی، برگزاری نمایشگاههایی در حوزهی هنر مفهومی، چیدمان، ویدیوآرت و همچنین گردهماییهای هفتگی دربارهی اتفاقهای هنری معاصر دنیا ازجمله فعالیتهای این گالری بوده است که باعث شده تا زمان تعطیلیاش، در سال 1382، با حدود بیست نمایشگاه به ایجاد جریانی نو در هنر شهر کمک کند. درمجموع وجود گالریهای کلاسیک، نوین و نگاه در کنار گالریهای دولتی فرصت مناسبی را برای آشنایی جوانان با گرایشهای متنوع هنری در این مقطع ایجاد میکند.
پس از آنکه چند گالری خصوصی نامبرده هرکدام به عللی که پیش از این ذکر شد تعطیل شدند، رونق و رقابت گالریداری در اصفهان، از نیمهی دههی هفتاد تا نیمهی دههی هشتاد، از بین میرود و تقریباً فقط گالری کلاسیک به حیات خود ادامه میدهد که علل تداوم حیات این گالری را میتوان چنین خلاصه کرد: رویکرد کلی گالری در تنوع نمایش سبکهای گوناگون آثار هنری ازجمله حمایت از هنرهای سنتی و تزیینی که فضای محافظهکارانهی اصفهان آن را تأیید میکرد، برگزاری گردهماییهای جنبی مانند جلسات ادبی، توجه به اقتصاد هنر و فروش آثار، و درنهایت دامنهی ارتباطها و سرمایهی اجتماعی مدیر گالری.
در این دوران باید به نقش «موزهی هنرهای معاصر اصفهان» وابسته به شهرداری اصفهان که از سال 1373 آغاز به کار میکند، توجه داشت. این مرکز که در طول فعالیت خود تا به امروز تغییرهای مدیریتی زیادی داشته است، ابتدا کارش را با مدیریت محسن سمنانی آغاز میکند و پس از او پیمان شیخالاسلام در این پست قرار میگیرد. این موزه در دوران مدیریت سید مسعود صفوی (1380) و سپس مهشید دارویی (1381) شکوفا شد. این رونق در زمان مدیریت حسین مسجدی (1383) نیز تقریباً تداوم یافت تا اینکه در مدت مدیریت مهدی دلیلی (1386)، به مدت هشت سال، به رکودی نسبی دچار شد. پس از تغییر تیم مدیریتی شهرداری، محمدرضا رهبری (1394) بهعنوان مدیر موزه انتخاب میشود. پس از او به ترتیب محمدعلی صرامی (1395) و سپس مهدی تمیزی (از 1396 تا به امروز) این پست را به عهده داشتهاند که تقریباً همگی با خطمشی شبیه به هم کار کردهاند.
این مرکز در آغاز رونق خود، در دههی هشتاد، همکاریهایی با انجمنهای هنری اصفهان مانند انجمن نقاشان و انجمن خوشنویسان داشت. برگزاری نقاشی سالانهی اصفهان و نمایشگاههای انجمن خوشنویسان یا خانهی کاریکاتور ازجمله فعالیتهای آن بود. نمایش بعضی از بینالهای هنر تهران، برگزاری جلسههای سخنرانی، پخش و تحلیل موسیقی کلاسیک و برنامههای مشترک با دیگر کشورها از طریق رایزنی فرهنگی سفارتخانهی آنها، دعوت از هنرمندان خارجی برای برگزاری نمایشگاههای انفرادی و گروهی، همکاری با شهرهای خواهرخواندهی اصفهان و برگزاری رویدادهای هنری در آن کشورها، همچنین تجهیز کتابخانهی هنری و همکاری با مدارس بخش دیگری از فعالیت موزه بوده است. در نیمهی دوم دههی هشتاد با تغییرهای مدیریتی، موزه از رویکردهای سابق خود فاصله گرفت و به سمت نمایشگاههای داخلی با رویکرد سنتی و گاه مذهبی روی آورد که این مسئله باعث ایجاد فاصله بین هنرمندان هنرهای مدرن و این مرکز شد. از دست دادن کتابخانهی مجموعه و حمایت نکردن از برنامههای جنبی مانند موسیقی نیز در این مدت اتفاق افتاد. در چند سال اخیر، موزه تلاش داشته است علاوه بر حمایت از اتفاقهای نو و نمایشگاههای خلاق و گروهی هنرمندان ایرانی، حضور نمایشگاهگردانها (کیوریتورها) و شرکتهای متصدی هنر را به رسمیت بشناسد و با گالریهای شهر نیز تعامل بیشتری داشته باشد. در این مدت نمایشگاههای گروهی با رویکردهای معاصر، مروری بر آثار هنرمندان پیشکسوت شهر، نمایشگاههایی از آثار هنرمندان مهاجرت کرده (دیاسپورا) و هنرمندان بینالمللی را به کمک نمایشگاهگردانهای آزاد، گالریهای خصوصی و شرکتهای بینالمللی برگزار کرده است. اجرای ورکشاپ، همکاری با مدارس در قالب برنامههای کودک و موزه، نشر کتاب و کاتالوگ، میزبانی کنسرت، و اجرای موسیقی بهعنوان مسئولیتی اجتماعی و حمایتی از دیگر کارهای موزه است.
«گالری سوره» با نام جدید «نقشخانه»، در خیابان آمادگاه، از دیگر مراکز دولتی است که در دوران فترت گالریهای خصوصی فعال بوده است. گالری سوره که در سال 1370 گشایش یافت و تقریباً بهطور مستمر نمایشگاههایی بدون خطمشی مشخص اما با کیفیت به نسبت خوب برگزار کرده است، سرانجام در سال 1398، با برونسپاری مدیریت، آن را به بخش خصوصی واگذار کردند؛ هرچند هنوز حوزه بر فعالیت گالری نظارت دارد. «خانهی هنرمندان» وابسته به حوزهی هنری، در ۱۳۷۳ در ساختمانی قدیمی (ویلایی متعلق به فرح پهلوی) در بلوار آبشار، گشایش یافت. گالری «کوثر»، در ۱۳۷۴ در ضلع غربی میدان نقشجهان، «موزهی خط» در 1375 در پارک ایثارگران و «مجتمع فرهنگی و هنری فرشچیان» در 1384 در خیابان توحید، از دیگر مراکز دولتی وابسته به ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان هستند. «گالری کوثر» بدون خطمشی مشخص و با سالنی نامناسب تا امروز بهطور مستمر فعالیت میکند. «موزهی خط» که بدون اطلاع انجمن خوشنویسان اصفهان گشایش یافت، پس از چند سال، فرجامی جز تعطیلی نداشت و در آن مدت، علاوه بر آثار خوشنویسی، نقاشی کلاسیک و سنتی نیز نمایش داد. «مجتمع فرهنگی و هنری فرشچیان» با چندین گالری بیکیفیت و مدیریتی آشفته که چندین بار دستبهدست شده است، هیچگاه نتوانست در اذهان جامعهی هنری جایگاه درخوری بیابد. «کتابخانهی مرکزی» وابسته به شهرداری که در ۱۳۸۱ افتتاح شد با سه گالری نامناسب علاوه بر نمایش آثار هنرمندان اصفهان در رشتههای گوناگون، بهمانند فرهنگسراهای محلهای، همه نوع آثار ازجمله آثار کودکان و نوجوانان را نیز به نمایش میگذارد. «موزهی هنرهای تزیینی» وابسته به ادارهی کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در مقاطعی بهطور پراکنده به نمایش آثار موزهای، صنایعدستی، هنرهای سنتی و سرامیک پرداخته است. در این مقطع نقش «انجمن نقاشان اصفهان»، «خانهی کاریکاتور»، «انجمن خوشنویسان اصفهان» و دانشجویان و فارغالتحصیلان هنر را بهعنوان هستههایی که مسبب برگزاری رویدادهای هنری و نمایشگاهی در این گالریها میشدند، نباید نادیده گرفت.
موج نو در گالریداری
دورهی جدید گالریداری خصوصی در اصفهان، پس از یک رکود نسبی، در دههی هشتاد جان تازهای میگیرد. «گالری سایه» به مدیریت شهناز خیام، در خیابان مطهری در نزدیکی بیشهحبیب، در سال 1380، گشایش مییابد و تا سال 1390 تقریباً ده سال به فعالیتهای متنوعی در هنرهای سنتی و کلاسیک و مدرن میپردازد. ژیلا منانی «گالری آپادانا» را در سال 1386 تأسیس میکند. منانی که دورههای نقاشی را در کالجی در ایتالیا فراگرفته و تجاربی بهعنوان دستیار گالریدار نیز در آنجا کسب کرده است، از تجارب گالریهای پیش از خود مانند گالری کلاسیک بیشترین بهره را برده و پس از حدود یازده سال فعالیت بر گالریهای بعد از خود نیز تأثیرگذار بوده است. «گالری آپادانا» علاوه بر همکاری با هنرمندان پیشکسوت از هنرمندان جوان نیز حمایت کرده و در ترویج فرهنگ خرید آثار هنری نیز گام برداشته است. این گالریها بهنوعی سرآغازی بودند برای ورود دیگر زنان به عرصهی گالریداری در اصفهان که این موج تا امروز به مدت بیش از ده سال همچنان ادامه دارد.
در طول این مدت گالریهای «آبشار»، «آپادانا»، «آفرینش»، «آفرینشهای معاصر»، «آرته»، «اتاق آبی»، «باغبِه»، «بیان»، «تفضلی»، «تَکش»، «چهارباغ»، «خانهی نقش»، «خورشید»، «رستمیان»، «زایندهرود»، «سایه»، «فرشته»، «فرهنگ»، «کلاسیک»، «کلبهی هنر»، «گمان»، «متن امروز»، «مهر»، «مهرگان»، «نصر»، «نقشجهان»، «نگاه»، «نوین»، «هامون» و «هشتبهشت» بهصورت غیرفعال درآمدهاند. در میان گالریهای فعال حال حاضر اصفهان که رویکردی مدرن و معاصر در نمایش آثار دارند میتوان به این موارد اشاره کرد:
«اکنون» به مدیریت الناز رجبیان و «متن» به مدیریت میترا پورمعمار که هم از هنرمندان جوان اصفهان حمایت کردهاند و هم آثار هنرمندان پایتخت را نمایش دادهاند و به رسانههای جدید نیز توجه دارند. «امروز» به مدیریت مریم حسینی بیشترین تمرکز خود را بر روی نمایش آثار هنرمندان پایتخت قرار داده است. «دیدار» به مدیریت پروانه سیلانی و «سایان» به مدیریت المیرا و ریحانه امینالساداتی هر دو بیشتر با رویکردی حمایتی از هنرمندان اصفهان تقریباً همه نوع نمایشگاهی در حوزهی هنر مدرن برگزار کردهاند. «گذار» به مدیریت شیرین معنوی بیشتر به آثار هنرمندان اصفهانی توجه داشته است و «نگرش» به مدیریت علی استدلال و احسان قاسمی ضمن تمرکز بر مدیوم عکاسی، به فضاهای بینرشتهای نیز توجه نشان دادهاند. «هرمس» به مدیریت محمدعلی فرخنژاد میزبان آثار هنرمندان شهرهای دیگر با رویکردی مدرن در حوزهی مجسمه، سرامیک و صنایعدستی و … بوده است. همچنین «صفر یک» به مدیریت نیما سنبلستان و «تام» به مدیریت ساناز اسلامی بهتازگی با رویکرد هنر مدرن افتتاح شدهاند. «خانهی صفوی» به مدیریت الناز رجبیان در فضای خانهای تاریخی، در خیابان خاقانی، تقریباً در تمامی سبکهای هنری فعالیت داشته است. «خانهی هولستر» به مدیریت واروژ میناسیان بهتازگی در خانهای تاریخی، در محلهی خاقانی، تأسیس شده است و بر روی نمایش آثار کاربردی نیز فعالیت میکند. «ارژنگ»، در مجتمع تجاری کوثر، «خانهی هنرمندان» و «سعدی» وابسته به حوزهی هنری، در نزدیکی میدان نقشجهان، «نقشخانهی سوره» وابسته به حوزهی هنری، به مدیریت فرزانه جعفری، «نقش قلم» به مدیریت رؤیا صلوتی و «دوران معاصر» به مدیریت میترا بسیطی، هر دو در خیابان چهارباغ بالا، همگی بیشتر بر عرضهی آثار کلاسیک یا صنایعدستی و هنرهای سنتی و کاربردی تمرکز دارند. «نقشخانهی هنرهای سنتی» وابسته به «معاونت صنایعدستی ادارهی کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری» به مدیریت علی خیری به نمایش آثار صنایعدستی فاخر اختصاص دارد. «نگاه نو» به مدیریت پریسا مهزاد بر نمایش آثار نقاشی کلاسیک و آبرنگ تمرکز دارد. «قلب شهر» به مدیریت بهروز لاریپور، در سیتیسنتر (بزرگترین مرکز خرید شهر) بیشتر به نمایش آثار هنرجویان هنرستانها، دانشجویان و آموزشگاهها میپردازد. «دیبا» به مدیریت مهناز جوادی، «اردیبهشت» به مدیریت امین حاتمیان، «نقطه» به مدیریت پریسا جمشیدی، «گلستانه» به مدیریت مرضیه گلستانه، «گُلرام» به مدیریت گلناز رامینفر، «ماندانا» به مدیریت کیانا کوتاهزاده و گالریهای «پنج او هفت»، «هونره» و «طور» برخی تازه شروع به کار کردهاند و برخی هنوز فعالیتی در کارنامهی خود ندارند.
باید گفت دههی نود، شاهد گشایش گالریهایی هستیم که تلاش دارند به تأسی از همتایان خود در پایتخت استانداردهای مطلوبتری در زمینههای طراحی داخلی، گرافیک سازمانی و محیطی و رویکردهای هنری خود ایجاد کنند و در برگزاری رویدادها و حضور چهرههای هنری و بازار هنر گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. در این بین میتوان به نقاط مغفول مانده از نگاه آنها نیز اشاره کرد؛ ازجمله اینکه اغلب گالریها دارای هنرمند مختص به خود (طرف قرارداد) نیستند. گالریها کمتر به تولید محتوای علمی و نوشتاری مبتنی بر رویدادها و آثار هنری توجه میکنند. نسبت شکوفایی گرافیک و طراحی پوستر نتوانسته پابهپای گشایش گالریها و برگزاری نمایشگاههای متعدد در آنها حرکت کند. شاید از علل آن یکی طراحی یونیفرم ثابت برای اعلان توسط گالریها و دیگری کمبود گرافیستهای خلاق و پرتوان در طراحی پوستر در شهر است. درنهایت اینکه گالریها با همهی تلاششان نتوانستند در بازار هنر جریانی ایجاد کنند و خرید آثار هنری را به صورت حرفهای و فراگیر فرهنگسازی نمایند.
بیشترین حجم نمایشگاهها و خریدوفروش آثار هنری در شهر اصفهان مربوط به مدیوم نقاشی و نگارگری و پس از آن آثار کاربردی، عکس و خوشنویسی است. گرایشهای هنر معاصر و مدیاهای جدیدتر و مجسمه نیز به ترتیب در انتهای فهرست هستند. البته در سالهای اخیر «موزهی هنرهای معاصر اصفهان» و معدودی گالریهای بخش خصوصی به این رویکردهای معاصر توجه کردهاند. برگزاری جلسههای گفتوگو با هنرمندان، میزبانی هنرمندان برای برگزاری ورکشاپ، برگزاری حراجهای کوچک، رونمایی مجله و کتاب، و برگزاری جلسههای سخنرانی و نقد، بیشتر با حضور مهمانان پایتختنشین، به عمدهی فعالیتهای گالریهای مدرن تبدیل شده است. طی چند سال اخیر، بسیاری از گالریها ضرورت حضور نمایشگاهگردانان و مشاوران هنری را پذیرفتهاند و به همکاری با آنها روی آوردهاند. میزبانی برخی مسابقههای هنری در همکاری با انجمنها ازجمله کانونهای عکس و معماری و کاریکاتور سبب شده است باری را که دههی قبل بر دوش بخش دولتی بود، گالریها به عهده بگیرند و توازنی نسبی برقرار کنند. ایجاد مجموعههای خصوصی هرچند کوچک توسط گالریدارها، سببساز تجربهی حضور برخی از آنها در حراج سالانهی تهران یا آرتفرها (گردهمایی گالریها برای فروش آثار) شده است.
نکتهای که در کنار رونق گشایش گالریها باید به آن اشاره کرد، تعداد گالریهای غیرفعال طی چند دههی اخیر است. مهمترین عامل بسته شدن خیل وسیع گالریهای اصفهان را باید مسائل اقتصادی دانست. وجه تجاری گالری بهعنوان محلی برای خریدوفروش آثار هنری حکم شریان حیاتی گالری و تأمین معاش گالریداران را دارد که برای نیل به این هدف قطعاً بستر اجتماعی شهر مهم است. اصفهان از دیرباز شهر تولید آثار هنری در حوزهی صنایعدستی، هنرهای سنتی و کاربردی بوده است، اما تعادل عرضه و تقاضا در جامعهی آن همخوان نیست. شاید حضور توریستها و مهمانان غیربومی بتواند به این چرخهی اقتصادی کمک کند. به هر روی بسیاری از گالریداران با اعتقاد به کار خود در حوزهی مختلف هنر مشغول به کار هستند و در تلاشاند تا ضمن شکوفایی کار و کسب و تداوم حیات خود، در شهر نیز بهنوعی فرهنگسازی کنند.